تا بود بار غمت بر دل بیهوش مرا سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا نگذرد یاد گل و سنبلم اندر خاطر تا به خاطر بود آن زلف و بناگوش مرا شربتی تر از سم فراقت باید تا کند لذت وصل تو فراموش مرا هر شبم با غم هجران تو سر بر بالین روزی ار با تو نشد دست در آغوش مرا بی دهان تو اگر صد قدح نوش دهند به دهان تو که سم آید ازآن نوش مرا سعدی اندر کف جلاد غمت می گوید بندهام بنده به کشتن ده و مفروش مرا شعری زیبا از فاضل نظری
شعری بسیار زیبا از شاعر فاضل نظری
شعری درباره شهادت امام رضا(ع)
مرا ,تو ,سعدی ,سم ,نوش ,خاطر ,دهان تو ,نوش دهند ,دهند به ,قدح نوش ,صد قدح
درباره این سایت